غم هجران تو آخر دل ما سوخت؛ بیا!
بهجز از: عشق تو چیزی، نبود در دل ما
همه دم غصه خورم؛ آه کشم، با دل زار
شده تقدیر دل من؛ بشوم، از تو جدا
نفس دل، شده بیتاب؛ بگو من چه کنم؟
گل قلبم، شده پرغم؛ بروم من، به کجا؟
نشوم شاد مناصلا؛ دل من گشته نحیف
تو بگو من چه کنم؛ تا بشوم شاد و رها؟
گل احساس وجودم، همگی زرد شدهست
غم احساس دلم، درد بزرگیست؛ خدا!
ببر این دردِ مرا؛ تا که به قلبم بدمد
به نشاطِ گلِ عشقی، تپشِ مهر و وفا
نفسم بند شده؛ قلب مناز حال برفت
تو خودت بازبدَم، در دل من، عشق و صفا!
شعر و اجرا: زهرا حکیمی بافقی(کتاب آوای احساس)
شکایت هجران: دکتر محمد اصفهانی
میکس: محسن دی جی