مادر آغوش وا کن به رویم ،
باز هم از سفر بازگشتم
آوخ آوخ که لایق نبودم ،
من که از پشت در بازگشتم
گفته بودم خدا حافظت باد ،
دیگرم باز شاید نبینی
شرم پیشانیام میچکد آه ،
با عرقچین تر بازگشتم
بسته بر بازوانم نشانیست ،
یادگار از ابالفضل(ع) دارم
شط خسیسانه مهمانیام کرد ،
با لبی تشنهتر بازگشتم
خوان به خوان دست و پا دادم و چشم ،
شش امانت به بیعانهی وصل
خوان آخر قبولم نکردند ،
آه با جرم سر بازگشتم
جای جای تنم آنچه ماندهست ،
رد پای عبور گلولهست
سینهام خنجرآبادی از زخم ،
وای من از خطر بازگشتم
دوستانم شقایق شقایق ،
زینت بوستان بهشتند
واژگون مثل گلهای گریان ،
من به کوه و کمر بازگشتم
هفتمین شهر رنگین کمان بود ،
قوس سرخی که تا عرش میرفت
خوش به حال شهیدان که رفتند ،
آه من از سفر بازگشتم
غلامعلی همایونی “شمیم”
سال ۱۳۷۵
کتاب مجموعه شعر پرشکستگان عشق
شاعر غلامعلی همایونی “شمیم”
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو