بشنو؛ خبر دارد دوباره، جانِ پُرغوغا
از ماجرایی که: دمادم، جان گرفتاینجا
میگوید از بغضی که بگرفتهست، پیوسته
این روزها، حالِ هوای کشورِ من را
دیماه و سردیِ دلش، بیمهریِ سختی
بارانده بر، امواجِ دریاهای رویاها
ابری شده، نامنتهای آسمانو، باز
باران اشکِ دیدگانش، شد روان بر ما
پُرشورش احوالِ نهانِ رودباران شد
طوفانِ آهاز ناکجای جان، شده، پیدا
سرتاسرِ ایرانِ پاکم، پُر شد از ماتم
از بودنِ هموارهی غمهای بیپروا
در ماتمِ پژمردگیهای دلِ مردم
احساسِ تلخی میتپد، در سینهی زهرا
رحمی نما؛ ای ناخدای مهربانیها
امواجِ غمهای گران را کم کناز دریا
با لایزالِ قدرتِ بیانتهای خود
کوهِ بزرگِ درد را، از جا بکن، حالا
زهرا حکیمی بافقی (کتاب نوای احساس)
پ. ن:
غزل جاری و نیز غزلیات ۲۳۷ و ۲۳۸ از کتاب نوای احساس پیرامون حوادث دیماه سال ۱۳۹۸ سروده شده است:
_ ۱۳ دیماه ۹۸: شهادت سپهبد قاسم سلیمانی.
_ ۱۷ دیماه ۹۸: جانباختن جمعی از هموطنان در کرمان.
_ ۱۸ دیماه ۹۸: حادثهی هواپیمایی تهران_اوکراین.
_۱۹ دیماه ۹۸: واژگونی اتوبوس تهران_گنبد.