فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 16 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

غروب جمعه شد و باد ايستاده بيايی(علی كريمی كلايه)

علی كريمی كلايه

غروب جمعه شد و باد ايستاده بيايی

 

غروب جمعه شد و باد ايستاده بيايی

كه فرش پای تو باشد اگر پياده بيايی

و آب سينه سپر كرده بر عناصر ديگرغروب جمعه شد و باد ايستاده بيايی

كه روی شانه ی خيسش قدم نهاده بيايی

و جمعه هاست جدل می كنند يكسره باهم

ز راه چشم ز دل از كدام جاده بيايی

بخوانمت به همين واژه های الكن و خيسم

ببينمت به همين لحن صاف و ساده بيايی

غروب جمعه شد و كفش هام جفت شدند

دلم تپيد كه شايد اجازه داده بيايی