عزای کودکی
زنده ام اما به ظاهر زندگانی می کنم
بین غم با شادیم پا در میانی می کنم
زنده ام اما به ظاهر زندگانی می کنم
بین غم با شادیم پا در میانی می کنم
بهر بیرون کردن غم از دل دیوانه ام
با تظاهر گاه با شادی تبانی می کنم
در به در آواره ام دنبالت از شهر و دیار
زنده ام در پنجه ی غم،سخت جانی می کنم
نیم شب ها اشک و آه و غم بود مهمان من
گفتگو ها از تو با هرسه نهانی می کنم
تا نسازد فاش غم ها عشق پنهان مرا
خنده بر لب گاه گاهی شادمانی می کنم
دفتر شعرم مصیبت نامه ی عمر من است
در عزای کودکی هایم جوانی می کنم
با غزل، درد و غم ِ غم خانه ی دل را “رها”
هر شبی در خلوتم خانه تکانی می کنم
علی میرزائی”رها”
شاعر علی میرزائی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو