این غم ز تو صدبار وفادارتر آمد
هرشب به دل غمزده بیدارتر آمد
هرشب به دل غمزده بیدارتر آمد
هر روز نگاهم به در آمدنت بود
از من، دل بیرحم تو، بیزارتر آمد
در شهر تورا نیمهی گمگشته بدانند
هر نیمهی گمگشته ، ز تو یارتر آمد
صدبار زدم داعیهی عشق تو فریاد
این سر که ز منصور تو بر دارتر آمد
گفتم که رهانم دلحسرتکش از این عشق
صد بار نشد، باز گرفتارتر آمد
در شهر بگفتند که آید ز رهی دور
افسوس که اینبار، ستمکارتر آمد
ای ابر مریزان به سرم خاطرهها را
در خواهش من ابر تو پربارتر آمد
در دایرهی قسمت من، بازیِ این دهر
بر صفحهی دل، نقش تو پرگارتر آمد
#علی_سلطانی_نژاد
شاعر علی سلطانی نژاد
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو