میرسد روزیڪه چشمانت به یادم تر شود
از صداے گریههایت گوش عالم ڪَر شود
از صداے گریههایت گوش عالم ڪَر شود
میرسد روزے ڪه باغ آرزوهاے دلت
زیر رگبار خیانتهاے او ، پرپر شود
میرسد روزیڪه چشمان همیشه ڪاریات
همچو من از داغ دوریهاے او احمر شود
مےشود در انجماد دورے و تنهایےات
خاطراتم در مرور یاد تو از بر شود
مےشود در انزوا و بےڪسےهاے دلت
ڪهنه بازارے شوے، هر نو ز تو بهتر شود
مےشود روزے ڪه اشعار ز خاطر رفتهام
در هجوم یاد من، در خاطرت از سر شود
مےرسد روزے ڪه در بےتابے دیدار من
حسرت امروز من، در دیدنت باور شود
مےشود یار وفادار تو در میدان عشق
رهبر و یار هواخواه دلے ڪافر شود
ڪهنه سربازیڪه با خون دلت اینجا رسید
بهترین سردار چشمان ڪسے دیگر شود
گرمے دستے ڪه در دستت همیشه تیر بود
میرسد روزےڪه همچون سردےآذر شود.
#علی_سلطانی_نژاد
شاعر علی سلطانی نژاد
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو