#علـی_سعیدی
#بیــنوا
ـــــــــــــــــــــــــــ
مرد باید باشی و با دوری اش مردانه تر
طی کنی این درد را هرجوری اش مردانه تر
#بیــنوا
ـــــــــــــــــــــــــــ
مرد باید باشی و با دوری اش مردانه تر
طی کنی این درد را هرجوری اش مردانه تر
کاخ و بن میسازی یک آن او فرو پاشیده با
غلطکی از طعنه ی مزدوری اش مردانه تر
گاه میپنداری عقل ِ کل ِ دختر خانوماست
خواب میدزدد ز چشمت زوری اش مردانه تر
خواب میبینی برایش لاک ِ ناخن میزنی
مینوازی بر تن ِ سنتوری اش مردانه تر
کنج ِ ذهنت مینشینی روبروی پنجره
میزنی لب بر لب ِمخموری اش مردانه تر
توی دل قل میخورد ترس ِ عجیب و دلهره
تا کشیدی پرده ی منظوری اش مردانه تر
اشک میریزی برای خاطراتش، چشم را
میبری تا انتهای کوری اش مردانه تر
بیـنوا در دام بحران غریبی حجله را
رنگ مشکی میزند با حوری اش مردانه تر
علـی سعیدی
بیــنوا
شاعر علی سعیدی بینوا
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو