فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

علی سعیدی بینوا – بعد از تو

بعد از تو با بالشت خیسم من رفیقم
با گریه ها تا صبح نا روشن رفیقم

شبها نمیخوابم و با افکار پوچم
با خود گلاویزم که بی موطن رفیقم

میریزد اشک از چشم غمگینم دمادم
در باغ حسرت مانده ی گلشن رفیقم

لعنت به وزن و حس و حال شاعرانه
باید بگویی با غم یک زن رفیقم

درد عجیبی دارد این شعرم چرا؟ چون
با واژه های تلخی از رفتن رفیقم

سردرد مزمن دارم از وقتی که رفتی
با زخمهای مانده روی تن رفیقم

از بس دعا میخوانم از محراب چشمات
چون #بیــنوا گشتم که با جوشن رفیقم

#علی_سعیدی
#بیــنوا

شاعر علی سعیدی بینوا

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو