فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 12 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

علی سعیدی بینوا – بازوی قلم

امشب ز بازوی قلم نیروی برتر خواستم
شعری کهن شعری عجیب و نای خوشتر خواستم

امشب که لختم میکند روحم سبکتر میشود
گاهی قلم را بولهوس در حصر دفتر خواستم

خوابیده ام در انزوای خویش و مرگم آمده
شعری بخواند مرگ من چون مرگ باور خواستم

دل در شکاف عشقمان با هر فشاری ساخته
جوهر چکید از باطنم اشعار محشر خواستم

بازوی بی نای قلم چرخید و بیتی مینوشت
از حسرت دنیایمان دنیای سرتر خواستم

دیدی که عاشق نیستی دیدی که دلوابستگی
داری ولی ای شعر من عشقی دلاور خواستم

بنشین و با قلبم بگو زیر هجاهای دلم
اعراب ِ زیرک با حروف و وزن دیگر خواستم

باور نمیکردم مرا با چشم دیگر دیده ای
گفتی تو را با حس ناب و چشمِ دل، تر خواستم

حالا اگر یک #بیـــنوای دیگری آمد ز در
در وا کن و لطفاً برو من عشق نوبر خواستم

#علی_سعیدی بیــنوا

شاعر علی سعیدی بینوا

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو