قیمت اجناس هم شد مُفت و ارزان ، لاپ یالان نان
نیست بیکاری و عَلّافی در این شهر ای عزیزان
شغل های مختلف فَتُّ و فراوان ، لاپ یالان نان
ازدواج آمد خودش با پای خود پیش جوانان
می رود کم کم ولی سروقت پیران ، لاپ یالان نان
واژه ی مستأجری دیگر ندارد کاربردی
چونکه دارد خانه ای هر کس به تهران ، لاپ یالان نان
شد به پا آزادیِ مطلق در اینجا ای برادر
تخته شد دیگر درِ سلّول و زندان ، لاپ یالان نان
کیفیت هم ارجحیّت دارد اینجا بر کمیّت
بهترین کالا شده کالای ایران ، لاپ یالان نان
رشوه چون هرگز ندارد جایگاهی بین ما ، شد
پاکتر از شیرِ مادر پولهامان ، لاپ یالان نان
جاده استاندارد و شد وضع خیابانها چه عالی
یک تصادف هم ندیدم در خیابان ، لاپ یالان نان
مژده بر آن خواهران که خسته اند از شال و مانتو
اختیاری شد حجاب آخر خانم جان ، لاپ یالان نان
شاعرانِ خوب و قهّار آمده اینجا به دوران
شهریاران آمده صدهاهزاران ، لاپ یالان نان
” روح افزا ” که نبوده شاعر طناز ، اما
کرده با شعرش فضا را طنز باران ، لاپ یالان نان
لاپ یالان نان : دروغ محض ، دروغکی
شاعر علی روح افزا
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو