کبوتری که به اعجاز عشق، دل بسته
نشسته است بروی مناره، گلدسته
نشسته است بروی مناره، گلدسته
اگرچه بال و پرش سالمند و بی عیبند
اگرچه بال و پرش در مسیر، نشکسته
ولی شکسته دلش؛ درک کردنش سخت است
قسم به آهِ عمیقِ کبوترِ خسته
اگرچه دسته به دسته، کبوتران جمعند؛
کبوتر غزل ماست، مانده بی دسته
خداکند که بیابد مسیر آینه را؛
خداکند که بگویند: از خودش رسته
“کبوتر دل شکسته”
علی رفیعی وردنجانی
شاعر علی رفیعی (پریش)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو