بر روی دوش مانده فقط بار بی کسی /
باید سرود یکسره اشعار بی کسی /
در جمع بی کسان و کسان، ناکسان کم اند! /
ما آمدیم در پی دیدار بی کسی /
هرچند در کنار من و تو شلوغی است /
ما بی کسیم، هر دو هوادار بی کسی /
در جمعشان به شکل دو منها نشسته ایم /
منهای من کنار من انگار بی کسی! /
باشد تو از مغازه ی آنها خرید کن /
من می روم دوباره به بازار بی کسی /
از بس که “آر” قافیه هایش زیاد بود /
حالش بد است مرد گرفتار بی کسی /
علی رفیعی وردنجانی پریش
شاعر علی رفیعی (پریش)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو