باسمه تعالی
روز عید است و همه در طربندّ وُ بـازی
روز برگشت به خود باشد و هم بِهسـازی
روزِ پُرگشتن جام است زِ مِی ،ازرُخِ گل
پس خجـالت مکش وُ، فــاش نما تو رازی
هیـچ در خلـوت و عزلت ننشین و برخیـز
زاهــد هم دل به صفـا آرد و هــم طنّـازی
پندِ پیران همه خیراست وسعادت خواهی
در طـرب آورد آن کس که کنـد دلسازی
بر درِ مِیکـده ی عشـق ، نشینـد بلبـل
تا که با گل همه وقتش بشـود همبـازی
مِی ،خورازدستِ لطیفِ گل زیبای بهـار
تا که باجان ودلت بشنوی ازآن ، سـازی
همه گویند علـی را ،که دمی هوش بیا
عیـد گردیده ، بخودآی و نمـا پروازی
سه شنبه 8/1/96 ـ 7 بیت
شاعر علی تجن جاری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو