بازآی که باز آید، جان بر تن مسکینم
برگرد زهجر خود، ای یار بد آیینم
برگرد زهجر خود، ای یار بد آیینم
بازآی و به دل بنشین ،تا دل زتو بنشیند
بر خیز که برخیزد ،آه از دل غمگینم
شب تا سحر از یادت،از ذکر تو و نامت
بر دفتر ما ریزد، قند از لب شیرینم
در وصف دو چشمانت،صد قافیه در گل ماند
در شعر غم افزای این لعبت مشکینم
دست من محزون نیست،شیدایی و م جنونی
در مسلک عشق تو بر عادت دیرینم
شاعر علی اکبرفلاحی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو