هرگز نشود عشقی از این خَلق نصیبت
جذابی ات توست به سنگینیِ جیبت
جذابی ات توست به سنگینیِ جیبت
عالم همه بیگانه به عشقند و به احساس
یک تن نشود از سر اخلاص حبیبت
بیمار دل و عاشق و شیدا شده ای چه؟
کس نیست به درمان دل زخم طبیبت
خلقی که به فکر و هوس سود و زیان است
یاران تو یک یک همه باشند رقیبت
هرکس که تو را گفت که می میرم از این عشق
احمق مشو که نیست به جز قصد فریبت
در جُستن نان باش که این خربزه آب است
حیف است که آلوده شود قلب نجیبت
پیرزاد
شاعر علی اکبرفلاحی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو