زن
آینه ای ز صورتِ بی مَثَل خداست زن
جلوگه نگاه دوست،آیت پر بهاست زن
فرشتۀ باغ برین،گم شده بر روی زمین
نقش نگین خلقت و جام جهان نماست زن
زدامن بلند او مرد به معراج شود
بر مس کم بهای ما ،گوهر کیمیاست زن
نباشد آن خانه که بی وجود زن بنا شود
در بد و خوب زندگی یاور با وفاست زن
زمین به یُمن بودنش قابلِ در سکونت است
لازمۀ زندگیِ پادشه وگداست زن
چراغِ خانۀ دل و روشنی منزل ماست
خدا زما نگیردش،گرچه خود بلاست زن
شاعر علی اکبرفلاحی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو