نیمه شب هادل پریشان توهستم
تا سحر با دیده گریان توهستم
تا سحر با دیده گریان توهستم
رحمی کن بر منِ آشفته دل
همه شب تا صبح نالان توهستم
گاه نسیم آرد به سویم عطر تو
گویی که اندر گلستان توهستم
با خیالت رو به مستی می نهم
ساغری جانا ز دوستان تو هستم
چاره ای کن با دل سودا زده
سرمست ازآن دوچشمان توهستم
من خراباتی شدم از عشق تو
بر سر عهدم و پیمان تو هستم
ای(خزان)تاکی توعاشق پیشه ای
منکه خودگیجم وحیران توهستم
شاعر علی اصغر تقی پور تمیجانی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو