برسرسجده دعاکردم عشق ازدل زدود
محراب تو چه آسان دل از سینه ربود
پاک بازان را نظر بر چیست در پاک
باختن
این معما تا کنون برهیچ کس معلوم
نشد
عشق لیلی قیس راگرچه آواره نمود
درفلاکت بهره هایی قیس هم ازعشق برد
زاتش هجرت نجاتم ده ای مونس من
بی می ومیخانه ات برمن دیوانه چه
سود
دایم الخمرت شدم مست خیال تو
مدام
لیک می دانم دراین مرتبه سود من
چه بود
ازبرای وصل به دریای وجودت ای
حبیب
قطره ای ناچیزبودم لیک پیوستم به
رود
نظر لطفی ای درد من و درمان من
تابرم بهره ای ازتومن به هنگام سجود
روزگار لیلاج ومن هم مبتدی اندر قمار
بردازمن عمرشیرین وهمه بودونبود
آتشی را ای(خزان)برقلب توافکنده
دوست
اقیانوس جهان آنرا خموش نتوان نمود
محراب تو چه آسان دل از سینه ربود
پاک بازان را نظر بر چیست در پاک
باختن
این معما تا کنون برهیچ کس معلوم
نشد
عشق لیلی قیس راگرچه آواره نمود
درفلاکت بهره هایی قیس هم ازعشق برد
زاتش هجرت نجاتم ده ای مونس من
بی می ومیخانه ات برمن دیوانه چه
سود
دایم الخمرت شدم مست خیال تو
مدام
لیک می دانم دراین مرتبه سود من
چه بود
ازبرای وصل به دریای وجودت ای
حبیب
قطره ای ناچیزبودم لیک پیوستم به
رود
نظر لطفی ای درد من و درمان من
تابرم بهره ای ازتومن به هنگام سجود
روزگار لیلاج ومن هم مبتدی اندر قمار
بردازمن عمرشیرین وهمه بودونبود
آتشی را ای(خزان)برقلب توافکنده
دوست
اقیانوس جهان آنرا خموش نتوان نمود
شاعر علی اصغر تقی پور تمیجانی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو