فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

علیرضا ندائی شکراب – حضرت عشق

من پناهنده ی گریان توام حضرت عشق
بعد از این دست به دامان توام حضرت عشق

شوق وصل تو مرا برده به صحرای جنون
که چنین بی سر و سامان توام حضرت عشق

درازل حسن تو در خلوت دل غوغا کرد
دل و دین داده به پیمان توام حضرت عشق

گرچه در جان و تنم ریشه زده داغ کویر
خیس هر لحظه ی باران توام حضرت عشق

میزبانی کن وبر سفره خود راهم ده
شاعری شیفته، مهمان تو ام حضرت عشق

یوسفی هستی و بسیار زلیخا داری
مثل یعقوب به کنعان توام حضرت عشق

در هجا ، واژه و بیتِ غزلم هر شب و روز
مرغ خوش لحن غزلخوان توام حضرت عشق

علیرضا ندائی شکراب

شاعر علیرضا ندائی شکراب

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو