فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

علیرضا جوزایی – در رویا چرا؟


جانم به قربانت همین امروز آ ، فردا چرا؟
بی وفاجان در دلم گنجانده ام تنها تورا!

نوشدارو بعد مرگم از چه میخواهم بگو
رحم کن ای دلبرم ، با من بیا ، تنها چرا؟

عمر من اصلا که شاید روز بعدش را ندید
من که یک امروز مهمان تو ام فردا چرا؟

نازنینا ما به نازت عمر خود را می دهیم
لینک اکنون، ناز را با ما بکن ، فردا چرا؟

«وه که با این عمر های کوته بی اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟»

شور عشقت غبطه از مجنون و فرهادم زنند
ای همه شیرینی ام ، گرمی نما ، سودا چرا؟

روز ها در یادت و شب ها ز هجرت می رود
دست و بازویت به دستم لیک ، در رویا چرا؟

شاعر علیرضا جوزایی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو