دوست دارم عاشقی را با خدایم بیشتر
چون شبیه معجزه بودی…برایم بیشتر
چون شبیه معجزه بودی…برایم بیشتر
درد ساکت میشود وقتی تو مستم میکنی
دوست دارم مستی اش را از دوایم بیشتر
عشق من گفتی بمان اما نفهمیدی خودت
مرحمی بودی فراتر از شفایم بیشتر
عاشقت بودم که شیرین شد برایم خوب و بد
تلخ و بغض آلود شد حال و هوایم بیشتر
حاصل برخورد اخترها عیاری از طلاست
مانده بودی رفته بود بالا عیارم بیشتر
عاشقی را گر تو هم میدیدی از چشمان من
برده بودی پی به چشم با حیایم بیشتر
مرده ام حتما چنین جا ماندم از آینده ها
مانده در خاطره ها جا … رد پایم بیشتر
1/6/96
شاعر علیرضاوالیزاده
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو