1
تهران مقدس
گرچه شبیهِ وضعِ شهرِ خود وخیمیم
ما همچنان پابندِ آن عهدِ قدیمیم
تهران اگرچه مثلِ مشهد،مثلِ قم نیست
ما هم کنارِ سفره ی شاهِ کریمیم
شاهی که خود لقمه برای ما گرفته
ما نیز در کارِ غلامانش سهیمیم
عطرِ گلابش را گرفتیم…آنقَدَرکه
در پیچ و تابِ زلفِ او همچون نسیمیم
گفتند او باب الحوائج بوده و هست
ما همچنان محتاجِ جنّاتُ النَعیمیم
ضامن شده امشب براتِ کربلارا
از چه دگر در غصّه…در امّید و بیمیم؟!
ما را ازین پس کربلا رفته بدانید!
ما زائرانِ حضرتِ عبدُالعظیمیم
2
وقتی پدر تویی…
از حمد توست در فلک، اسماءِ احمدی
ای نقطه ی تلاقیِ دلهای ایزدی!
حبل المتینی و همه ی دست ها به توست
تا دستِ رد به تفرقه ی دسته ها زدی
شرک است از جداییِ این جمع,دم زدن
وقتی تو شمعِ محفلی و نورِ بی حدی
وقتی پدر تویی , همه ی ما برادریم
سوی تو می دویم…که تنها تو مقصدی
بی اتحاد, جنسی از ایمان نمانده است
بی این دو یار,تحفه ی بازار شد بدی
گاهی برای گفتن یک بیت لازم است
شاهد بیاورم ز غزلهای اوحدی
حاشا که جز هوای تو باشد هوس مرا”
شرب مدام شد صلوات محمدی
3
غزلی با التزامِ کلمه ی “سر”
سلام حُسنِ زمین و زمان…سلام حسین
سَرت سلامت و ماهِ رُخت تمام حسین
چقدر دور سَرت آفتاب میگردد
ستاره ها همه محوِ تو صبح و شام… حسین!
تو سروری و عجب نیست پیشِ پای سَرت
*بِایستند درختان به احترام حسین
سَرت به نیزه بلند است در برابرِ من…
چنان بلند که شد رَشکِ خاص و عام حسین
اسارتِ سَر و داغِ فراق و از طرفی
غمِ اهانتِ پسکوچه های شام حسین!
دلم که تنگ تر از دستِ مردمانِ شب است،
شکسته مثل سَرت بین ازدحام، حسین
خدا اگر بپذیرد، قشنگ خواهد شد
هرآنچه بر سَرم آمد در این قیام ،حسین!
**”سَرم خوشست و به بانگِ بلند میگویم”:
همیشه درد، حسین است و التیام،حسین
4
یک گوشه میان اشک ها،مادرها
یک گوشه وداع دختران با سرها
ای غزه!تکان مخور که در آغوشت
خوابند تمامی علی اصغرها