این چهره که از پشت نقاب آمده بیرون
از واقعه ای زیرحجاب آمده بیرون
گویی که روایتگر عینیت درد ست
انگار که از رنج و عذاب آمده بیرون
شکلی ست که با آنچه به ما رفته شبیه است
چون آرزوی نقش بر آب آمده بیرون
بعد از غم یاران که از این خانه پریدند.
بیرون زعدد خانه خراب آمده بیرون
از رٲفت روحانی پیران خدا ترس
شب ها شده که سرب مذاب آمده بیرون
تا بوده چنین بوده که خود سرخ و کباب ست
هر کس که پی بوی کباب آمده بیرون
از سنت و از مذهب و از عرف و سیاست
یک جا سر هم هیچ و سراب آمده بیرون
عطا ظاهرزاده
از واقعه ای زیرحجاب آمده بیرون
گویی که روایتگر عینیت درد ست
انگار که از رنج و عذاب آمده بیرون
شکلی ست که با آنچه به ما رفته شبیه است
چون آرزوی نقش بر آب آمده بیرون
بعد از غم یاران که از این خانه پریدند.
بیرون زعدد خانه خراب آمده بیرون
از رٲفت روحانی پیران خدا ترس
شب ها شده که سرب مذاب آمده بیرون
تا بوده چنین بوده که خود سرخ و کباب ست
هر کس که پی بوی کباب آمده بیرون
از سنت و از مذهب و از عرف و سیاست
یک جا سر هم هیچ و سراب آمده بیرون
عطا ظاهرزاده
شاعر عطا ظاهرزاده
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو