فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

عطا ظاهرزاده – حباب

آب در جویبار خاطره ها ، با عبورش حباب می انداخت
حالتش بی خبر مرا یاد، آرزوی بر آب می انداخت

کوزه ها که شکست پی در پی ، آبهایی که ریخت و رفت هدر
آن عزیزان که یک به یک رفتند ، یاد آنها چه ناب می انداخت

عندلیبی به روی شاخ بلوط ، نغمه از سوزش دلش میخواند
یاد آن عشق های گمشده و ، دل خانه خراب می انداخت

پایکوبیّ و جشن دیروزی. ، دسته جمعی و گرد خود سوزی
یاد آن روزها که رفت هدر ، در تب و التهاب می انداخت

راستی ما چرا چنین کردیم ؟! آنهمه سعی ما برای چه بود؟
کاش در آنزمان یکی ما را. ، یاد حرف حساب می انداخت

زندگی انتخاب امروز است ، حاصلش را درو کنی جبری
کاش پیش از گزینش فردی ، طرف اول حجاب می انداخت…

عطا ظاهرزاده

شاعر عطا ظاهرزاده

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو