فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

عباس همایی – جان کندن.روزگار.نهال عشق

جان کندن
زندگی دارد ، شبیهِ کندنِ جان میشود
ِبُرده یا نابُرده حَظ ، درگیرِ تاوان میشود
منفعت خواهی برای خویشتن الگو شده
بهر نانی کافر بی دین مسلمان میشود
پرطرفدار است حزب باد و غوغا میکند
یک طرف این میشود ، یک طرف آن میشود
قصه یِ بی خانمانی ها فقط ، تحریر شد
درد ، آیا با شعار اینگونه ، درمان میشود؟

روزگار
بسپار دل به دستِ خدا ، این که عار نیست
هر کس دلی سپرد به دستت ، که یار نیست
باید قنوتِ عشق کرد تا که اجابت شود ، دعا
بر دست های تشنه به تن هم ، اعتبار نیست
صد بار اگر که نشد بخت ، یار هر دوتاییمان
این ها بعید ، زِ بد عهدی یِ روزگار ، نیست
از خنده های خلق ، حاشا ، که نیستم خسته
دشوار تر زِ تلخی یِ تلخِ ، انتظار نیست  …

نهال عشق
فقط برای پریدن ، دو بال کافی نیست
برای فهمِ کمی عشق ، فال کافی نیست
اگر چه لذت عاشقی ، رسیدن هاست ،،
همیشه و همه جا هم وصال کافی نیست
قیافه و قد و بالای خوب خُب خوب است ،
برای رفتن و رفتن تا کمال کافی نیست
صدا بزن ، بلند ، عزیزم که دوستت دارم
نهالِ عشق کاشتن ، در خیال کافی نیست
برای شعر هایِ بد من که می فرستمِشان
بزن به چوب نقد مرا ، انفعال کافی نیست

شاعر عباس همایی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو