فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

عباس رحیمی – دستان تقدیرم

به که گویم که من دیری به تقدیر تو زنجیرم
سراغت را از این فنجان ببین هرروزه می گیرم
الا یا ایها الساقی اَدر کاساً و ناول ها
و گفتم سرکنم بی تو ولی دیدم که می میرم
شدم معتاد چشمانت خمارم بی نگاه تو
اگر سرخوش شوم گاهی نگاهت کرده درگیرم
چه شب هایی چه رویایی که در هر لحظه اش قتلی
چسان می مُرد بر پایت غم و اندوه دلگیرم
پر از ابرم چنان بارم چو رگباران سیل آسا
و این سیلاب می گوید به گرادبت سرازیرم
نشستم با خیالت شب نمی دانم کجا رفتم
رسیدم در خیابانت پر از آوای شبگیرم
سحر در کوچه ها لبریز از الهام روشن بود
و من در خود نمی گنجم از این دستان تقدیرم

شاعر عباس رحیمی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو