عمر من در طلب نرگس مستانه گذشت
دل نشد مست زپیمانه و پیمانه گذشت
دل نشد مست زپیمانه و پیمانه گذشت
سالیان رفته و یاری به دلم یار نشد
شب تارم به سحر بر در میخانه گذشت
نام و ننگم همه از دولت دلدارم بود
وصف دلدادگی ام چون ره افسانه گذشت
سوز هجران مرا یار جفا کار ندید
شمع دانست چه بر خرمن پروانه گذشت
سرنهادم همه شب بر سر دامان جنون
روزگارم همه در گوشه ی ویرانه گذشت
من بخون جگر خویش وضو بنمودم
در نماز سحرم دولت جانانه گذشت
ای که ترک من دلخسته نمودی تو بیا
یک نظر بین که چه بر خانه و کاشانه گذشت
شرح هجران مرا ( عارف)شوریده سرود
کس نفهمید چه بر این دل دیوانه گذشت
******************************
انصاری ( عارف) 8/11/1395 تهران
شاعر عباس انصاری (عارف)
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو