رفتی و عشق کسی در دل من جان نگرفت
غم این فاصله … این فاصله … پایان نگرفت
غم این فاصله … این فاصله … پایان نگرفت
همه از قصه ی شیدا شدنم می گویند
قصه از غصه ی دردی است که درمان نگرفت
شده ام کشتی طوفان زده ی بی ساحل
بعد تو قلب پریشان شده سامان نگرفت
آسمان از غم تنهایی من خشکش زد
بغض بارید به هر کوچه و باران نگرفت
روزها سخت.. زمان سخت… کنار آمده ام
زندگی باز بر این غمزده آسان نگرفت
طعمه ی کینه ی گرگانِ طمع آلودم
گرچه احساس مرا عشق به دندان نگرفت
میله های قفسم خرد شده اما حیف
بعد تو قصه ی پرواز دگر جان نگرفت
#طاهره_ابراهیمزاده«قاصدک»
96/5/21
شاعر طاهره ابراهیم زاده
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو