با عشوه و با ناز و جان دل برده از او!
سوسن که نه، ریحانه جان دل برده از او!
سوسن که نه، ریحانه جان دل برده از او!
هر زشت و زیبا، یا پلنگ و داف و ساده…
هر دختری در این جهان دل برده از او!
مریم، ثریا، عاطفه، باران و نرگس…
یک بار این، یک بار آن دل برده از او!
این دوستِ معمولی و آن هم گیرل فرندش…
این جدی و آن محض فان دل برده از او!
آداب دل بردن بلد بوده ست و این بار…
یک دختر آداب دان دل برده از او!
ناهید و خورشید و ستاره، یا که اولدوز…
انگار که یک آسمان دل برده از او!
هم دختر مشدی فلانی -مردِ رعیت-
هم دختر زیبای خان دل برده از او!
یکبار با بی مهری و یکبار با ناز…
گاهی چنین، گاهی چنان دل برده از او!
آری دو صد جان دارد و این مردِ مذکور…
یک جان که نه، صد جانِ جان دل برده از او!
طاهره اباذری هریس
شاعر طاهره اباذری هریس
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو