فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 15 آبان 1403

پایگاه خبری شاعر

صابر ولیی

تصویر تست

صابر ولیی

 

گلبن عشق زار وافسرده
باز آیینه ها همه دل تنگ
بغل سرد خاک، گهواره
قلب ها بود تکه ای از سنگ

کوچه ها بغض کرده از وحشت
جاده ها در سکوت وتنهائی
روزوشب را به هم گره می زد
غصه ودرد و ناشکیبائی

شاخه ها را نبود آوازی
آسمان خالی از پرستوها
نشکفته به باغ جز اندوه
حسرت عطرو بوی شب بوها

شهر می سوخت از تب کینه
لب شمشیر عاشق خون بود
از همه دلشکسته ترمحزون
شاخه ی خشک برگ”زیتون بود

دست بوس”هبل لبان”جهل
چشم محراب روشن از”تندیس
شرک می خواند برمناره ی کفر
صدر کعبه نشسته بود”ابلیس

ناگهان بغض آسمان وا شد
بر تن شب ستاره ها گل داد
جبل النور شد چراغانی
با”موذن”مناره ها گل داد

در دل”بیم امید بذر افشان
خط به خط زندگی قرائت شد
سوره در سوره”وحی می تابید
آیه آیه”علق تلاوت شد

عطر گلبرگ های سجاده
کرد”محراب سجده را خوشبو
نغمه پرداز گوش”هفت فلک
وحده لا اله الا هو

صابر ولیی