“میز دنجی کنج کافه ٬قهوه و سیگارها
صبح وظهر و شب .همیشه٬با خیالت بارها’
باز به رویای خود می خوانمت* اما دریغ
از من اصرار زیاد و از تو هی انکارها
صبح وظهر و شب .همیشه٬با خیالت بارها’
باز به رویای خود می خوانمت* اما دریغ
از من اصرار زیاد و از تو هی انکارها
چشم من لبریز از سیل حضور تو ولی
نیستی و قاب عکست سینه ی دیوارها
واژه هایم از تو می گویند تا باور کنی
بی تو ویرانم به زیر خرمن اوارها
یک شب دیگر گذشت و عاشقی که مانده است
کنج دنج کافه ای در حسرت دیدارها
شکیباشهیدی
۹۴-۹-۲۰
سپاس از استاد فرهاد حامد
شاعر شکیبا شهیدی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو