کوچه را از شوق تو آیینه بندان می کنم
«*گیسوان بیقرارم راپریشان می کنم »
«*گیسوان بیقرارم راپریشان می کنم »
در میان شهر پر آشوب چشمم با سکوت
شور عشقت را میان سینه پنهان می کنم
تو می آیی بر مزار خسته ی شبهای من
درد مستی را ز چشمان تو درمان می کنم
گر لب شیرین تو درچشم من ظاهر شود
بیستون را من بدون تیشه ویران می کنم
بی توام تنهاترین و میزبان غصه ها
من تو را هرشب به صرف عشق مهمان می کنم….
شکیبا شهیدی
شاعر شکیبا شهیدی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو