بر آبی چین افتاد سیبی به زمین افتاد کامی ماند زنجر خواند همهمه ای خندیدند بزمی بود برچیدند خوابی از چشمی بالا رفت این رهرو تنها رفت بی ما رفت رشته گسس…
بر آبی چین افتاد سیبی به زمین افتاد
کامی ماند زنجر خواند
همهمه ای خندیدند بزمی بود برچیدند
خوابی از چشمی بالا رفت این رهرو تنها رفت بی ما رفت
رشته گسست : من پیچم من تابم کوزه شکست من آبم
سنگ پیوندش با من کو ؟ آن زنبور پروازش تا من کو ؟
نقشی پیدا ایینه کجا ؟ این لبخند لبها کو ؟ موج آمد دریا کو ؟
می بویم بو آمد از هر سو آمد هو آمد من رفتم او آمد او آمد
کامی ماند زنجر خواند
همهمه ای خندیدند بزمی بود برچیدند
خوابی از چشمی بالا رفت این رهرو تنها رفت بی ما رفت
رشته گسست : من پیچم من تابم کوزه شکست من آبم
سنگ پیوندش با من کو ؟ آن زنبور پروازش تا من کو ؟
نقشی پیدا ایینه کجا ؟ این لبخند لبها کو ؟ موج آمد دریا کو ؟
می بویم بو آمد از هر سو آمد هو آمد من رفتم او آمد او آمد
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج