چرخ افسونگر مرا، انگار نفرین کرده است
غم به روی سینه ی من، خواب سنگین کرده است
غم به روی سینه ی من، خواب سنگین کرده است
خسته از دنیایم و رنگ و ریای بی حدش
دلخور از آنم، که دل را خون و غمگین کرده است
حال می فهمم، که اشعار ِ لسان الغیب را
رقص گیسوهای مشکین تو،گلچین کرده است
حتم دارم، برق چشمانِ سیاه ِ دلبری
شهریار شعر را، اینگونه مسکین کرده است
رفتی و بیچاره دل، یاد نشستن با تو و
دیدنِ آن فیلم های ناب ِ فردین کرده است
سطرسطر شعرهایم، نذر چشمت کرده ام
ارزش شعر مرا، نام تو تضمین کرده است
#شهلا_نوروزی
شاعر شهلا نوروزی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو