فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شهاب الدين كلانتري(شاكي) – بهار عشق


عشقم به يار خود ، مي زد دوباره جوش
روحم كنار او ، بُردَش كمال هوش

لطفي كه قلب يار ، ريزد به پاي من
قفلي زند به پاي ، دوري زند به گوش

شوري ز عشق يار ، مي شد توان دل
يارب كنم سپاس ، باشم همي خموش

آن كودك درون ، عيّاشِ او بُروز
از لطف حق به راه ، افسار من به دوش

گر ملتهب زمان ، از لطف حق گذشت
روزي دگر سفيد ، از يار غم فروش

شاكي نباشم از ، دوران سخت خود
گويا نداي دل ، آخر رسد به گوش

شاعر شهاب الدين كلانتري(شاكي)

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو