پرستش مددی
هر شب در انتظار طلوعی دوباره ام
من اشک شوق هر غزل و چارپاره ام
من شوق ناسروده ترین واژه ام به شعر
شبهای بی چراغ و بدون ستاره ام
بارانی از شهاب بسویم نشانه رفت
صدها غزل شکوفه زده از شراره ام
تبریز سرد چشم تو هرگز مرا ندید
من خیس اشک و منتظر یک اشاره ام
ای عشق نابرابر من ، آرزوی گنگ
شیرین ترین نگاه تو شد استخاره ام
گاهی “پرستش” ام به دل بیقرار تو
درگیر یک قصیده ی پر استعاره ام
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۵.۰۵
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران