فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 23 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٩٠: آنچه ز تست حال من گفت نمی توانمش

آنچه ز تست حال من گفت نمی توانمشچون تو بمن نمی رسی من بـتو چون رسانمشهر نفسـم فـراق تـو وعـده بـمحـنتـی کندهرچـه بـمـن رسـد ز تـو دولـت خـویش دانمـشزه…

آنچه ز تست حال من گفت نمی توانمشچون تو بمن نمی رسی من بـتو چون رسانمش
هر نفسـم فـراق تـو وعـده بـمحـنتـی کندهرچـه بـمـن رسـد ز تـو دولـت خـویش دانمـش
زهرم اگر دهی خورم چـون شکر وز غیرتـوگـرشـکـری رسـد بـمن همـچـو مگـس بـرانمش
زخـم گـر از تـو آیدم مـرهم روح سـازمـشرنج چـو از تـو بـاشـدم راحـت خـویش خـوانمش
ملکـم اگـر جـهان بـود تـرک کـنم بـرای تـواســبــم اگــر فــلـک بــود در پــی تــو دوانـمـش
تـیر کـه از کـمان تـو در طـرفـی روان شـودبــرکـنـم از نـشــانـه و در دل خــود نـشــانـمـش
مـرد طـبـیـب را خـبـر از تـپـش جـگـر دهـدخون دلی که همچو اشک از مژه می چکانمش
دل بــتــو داذه ام ولــی بــاز دریــن تــرددمتـا بـتـو چـون گـذارمش یا ز تـو چـون سـتـانمش
سـیـف اگـر ز بــهـر تـو مـال فـدا کـنـد مـرادسـت بـجـان نمی رسـد تـا بـتـو بـرفـشـانمـش

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج