شب جـدایی تـو روز واپـسین من اسـتکه ناله هم نفس و گریه هم نشـین من اسـتمیان گـبـر و مـسـلـمـان از آن سـرافـرازمکـه زلـف و روی تـو آیات کـفـر و دین مـن…
شب جـدایی تـو روز واپـسین من اسـت | که ناله هم نفس و گریه هم نشـین من اسـت |
میان گـبـر و مـسـلـمـان از آن سـرافـرازم | کـه زلـف و روی تـو آیات کـفـر و دین مـن اسـت |
بـه عرصه ای که درآیند خیل سوخـتـگان | مـنـم کــه داغ تــو آرایـش جــبــیـن مـن اســت |
فـتــاده تــا نـظـرم بــر کـمـان ابــروی تــو | چه دیده ها که ز هر گوشه در کمین من است |
از آن زمان کـه زمین بـوس آسـتـان تـوام | سـر مـلـوک جـهان جـمـلـه بـر زمین من اسـت |
بـه تـخـتـگـاه مـحـبـت من آن سـلـیمـانم | کـه اسـم اعـظـم تـو نقـش بـر نگین من اسـت |
من آن وجود شریفم که در قلمرو عشق | کـمـیـنـه خـاک رهـت جـان نـازنـیـن مـن اسـت |
بـه شـادی دو جـهانش نمـی تـوان دادن | غـمـی کـه از تـو نصـیب دل غـمـین مـن اسـت |
فروغی از شـرف خـاک آسـتـانه دوسـت | تــجـلـی کـف مـوسـی در آسـتــیـن مـن اسـت |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج