فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٨٤: چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنها

چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنهازیرا که منم بـی من بـا شاه جـهان تـنهاای مـشـعـلـه آورده دل را بــه سـحـر بــردهجان را بـرسان در دل دل را مستـان…

چون گل همه تن خندم نه از راه دهان تنهازیرا که منم بـی من بـا شاه جـهان تـنها
ای مـشـعـلـه آورده دل را بــه سـحـر بــردهجان را بـرسان در دل دل را مستـان تنها
از خشم و حسد جان را بـیگانه مکن بـا دلآن را مگذار این جـا وین را بـمخـوان تـنها
شـاهانه پـیامی کـن یک دعـوت عـامی کنتا کی بود ای سلطان این با تو و آن تنها
چـون دوش اگـر امشـب نایی و بـبـندی لبصد شور کنیم ای جـان نکنیم فغان تـنها

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج