بـا خـودی هـرگـز نـگـردد دل ز درد و غـم جـداهر که از خـود شـد جـدا، شـد از غم عالم جـدانان جـو خور، در بـهشت جـاودان پـاینده بـاشکز بـهشت از خوردن گند…
بـا خـودی هـرگـز نـگـردد دل ز درد و غـم جـدا | هر که از خـود شـد جـدا، شـد از غم عالم جـدا |
نان جـو خور، در بـهشت جـاودان پـاینده بـاش | کز بـهشت از خوردن گندم شده است آدم جـدا |
تـا تـرا چـون گـل درین گـلزار بـاشـد خـرده ای | دیـده شــوری بــود هـر قــطــره شــبــنـم جــدا |
دور گشـتـن از سـبـکـروحـان بـود بـر دل گران | می شود سنگین چو عیسی گردد از مریم جدا |
در حـریم وصل، اشـک شور من شیرین نشـد | کـعـبـه نـتـوانـسـت کـردن تـلـخـی از زمـزم جـدا |
چـون ز صد گرداب کشتـی سالم آید بـر کنار؟ | نیسـت ممـکـن دل شـود زان طـره پـر خـم جـدا |
لـذت خـاصـی اسـت بـا هر بـوسـه لـبـهای او | مـی شـود نقـش نوی هر دم از این خـاتـم جـدا |
چـون دو تـا شـد قـد، وداع روح را آمـاده بـاش | کـز کـسـان تـیر سـبـکـرو مـی شـود یکـدم جـدا |
تــوسـن عـمـر تــرا کـردنـد ازان صـرصـر خـرام | تــا تــو کــاه و دانـه خــود را کــنـی از هـم جــدا |
تـا دم رفـتـن سـبــک از جـا تـوانـی خـاسـتـن | مال را در در زندگی از خـویش کن کـم کـم جـدا |
نی که جان را تازه می سازد ز قرب همنفس | قـالب بـی جـان شـود چـون گردد از همدم جـدا |
نیک و بـد را می کـند صـائب فـلک هم امتـیاز | گــنــدم و جــو را کــنـد گــر آســیـا از هـم جــدا |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج