عرق بـه پـاکی گوهر کجـا چـو بـاده بـودحـرامـزاده کـجــا چــون حـلـالـزاده بــودحـضور دل نشود بـا گشـاده رویی جـمعکـه شـاهـراه حــوادث در گـشـاده بــود…
عرق بـه پـاکی گوهر کجـا چـو بـاده بـود | حـرامـزاده کـجــا چــون حـلـالـزاده بــود |
حـضور دل نشود بـا گشـاده رویی جـمع | کـه شـاهـراه حــوادث در گـشـاده بــود |
شـود بـه عالم صورت روان هر که اسـیر | چـو آب آیـنـه پـیـوسـتـه ایـسـتـاده بــود |
کف گشاده محـال است زیر دست شود | که گل به شاخ سوارست اگر پیاده بود |
چنان که خانه ز گلجام می شود روشن | صـفـای خـانـه دلـهـا ز جــام بــاده بــود |
حـضـور اگر طلبـی بـی اراده شـو صـائب | کـه آرمـیـده بــود هـرکـه بـی اراده بــود |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج