فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 28 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٧٢٨: دشمن خویشیم و یار آنک ما را می کشد

دشــمـن خــویـشـیـم و یـار آنـک مـا را مـی کـشــدغــرق دریـایـیـم و مــا را مــوج دریـا مـی کــشــدزان چنین خندان و خوش ما جان شیرین می دهیمکان ملک ما…

دشــمـن خــویـشـیـم و یـار آنـک مـا را مـی کـشــدغــرق دریـایـیـم و مــا را مــوج دریـا مـی کــشــد
زان چنین خندان و خوش ما جان شیرین می دهیمکان ملک ما را بـه شـهد و قند و حـلوا می کشـد
خـویـش فـربــه مـی نـمـایـیـم از پــی قـربــان عـیـدکان قصاب عاشقان بـس خـوب و زیبـا می کشـد
آن بـلـیس بـی تـبـش مـهـلـت هـمـی خـواهـد از اومـهـلـتـی دادش کـه او را بــعـد فـردا مـی کـشـد
همـچـو اسـمـاعـیل گـردن پـیش خـنجـر خـوش بـنهدرمدزد از وی گـلـو گـر می کـشـد تـا می کـشـد
نـیـسـت عـزرائیـل را دسـت و رهـی بــر عـاشـقـانعاشقان عشق را هم عشق و سـودا می کشـد
کـشــتــگـان نـعـره زنـان یـا لـیـت قـومـی یـعـلـمـونخـفیه صد جـان می دهد دلدار و پـیدا می کشـد
از زمــیــن کــالــبــد بــرزن ســری وانــگــه بــبــیــنکو تـو را بـر آسـمان بـر می کـشـد یا می کـشـد
روح ریـحــی مــی ســتــانـد راح روحــی مـی دهـدبـاز جـان را مـی رهانـد جـغـد غـم را مـی کـشـد
آن گــمــان تـــرســا بـــرد مؤمــن نــدارد آن گــمــانکـو مـسـیح خـویشـتـن را بـر چـلـیپـا مـی کـشـد
هر یکی عـاشـق چـو منصـورند خـود را می کـشـندغـیر عـاشـق وانما کـه خـویش عـمدا می کـشـد
صــد تــقــاضــا مــی کــنــد هــر روز مــردم را اجــلعاشق حـق خـویشـتـن را بـی تـقاضا می کشـد
بــس کـنـم یـا خــود بــگـویـم سـر مـرگ عـاشـقـانگر چه منکر خویش را از خشم و صفرا می کشد
شــمـس تــبــریـزی بــرآمـد بــر افـق چــون آفـتــابشـمـع هـای اخـتـران را بـی مـحـابـا مـی کـشـد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج
آخرین اخبار شعر و ادبیات