فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٧١: اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما را

اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما رافـراغـت هـا کـجـا بــودی ز دام و از سـبــب مـا رابـــت شــهــوت بـــرآوردی دمــار از مــا ز تــاب خــوداگـر …

اگر نه عشق شمس الدین بدی در روز و شب ما رافـراغـت هـا کـجـا بــودی ز دام و از سـبــب مـا را
بـــت شــهــوت بـــرآوردی دمــار از مــا ز تــاب خــوداگـر از تـابـش عـشـقـش نبـودی تـاب و تـب ما را
نـوازش هـای عــشــق او لــطــافــت هـای مــهـر اورهـانــیـد و فــراغــت داد از رنــج و نــصــب مــا را
زهی این کـیمـیای حـق کـه هسـت از مـهر جـان اوکه عین ذوق و راحـت شد همه رنج و تـعب ما را
عــنــایـت هــای ربــانــی ز بــهـر خــدمــت آن شــهبــرویـانــیـد و هـســتــی داد از عــیـن ادب مــا را
بــهـار حـسـن آن مـهـتــر بــه مـا بــنـمـود نـاگـاهـانشـقـایق ها و ریحـان ها و گـل های عـجـب ما را
زهی دولت زهی رفـعـت زهی بـخـت و زهی اخـتـرکه مطـلوب همه جـان ها کند از جـان طـلب ما را
گـزید او لب گه مسـتـی کـه رو پـیدا مکـن مسـتـیچو جـام جان لبـالب شد از آن می های لب ما را
عـجـب بـخـتـی کـه رو بـنمود ناگاهان هزاران شـکـرز معـشـوق لطـیف اوصـاف خـوب بـوالعـجـب ما را
در آن مجـلس که گردان کرد از لطـف او صـراحـی هاگران قدر و سبک دل شد دل و جان از طرب ما را
بـه سـوی خـطه تـبـریز چـه چـشمه آب حـیوانسـتکشاند دل بـدان جانب بـه عشق چون کنب ما را

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج