فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٧١: ازخدنگ آه پیران ای جوان غافل مباش

ازخـدنـگ آه پـیران ای جـوان غـافـل مـبـاشچون دم شمشیر از پشت کمان غافل مباشاز فریب صبـح دولت ای جـوان غافل مبـاشخـنده شـیرسـت لطف آسـمان، غافل مبـاشمـ…

ازخـدنـگ آه پـیران ای جـوان غـافـل مـبـاشچون دم شمشیر از پشت کمان غافل مباش
از فریب صبـح دولت ای جـوان غافل مبـاشخـنده شـیرسـت لطف آسـمان، غافل مبـاش
مـی کـنـد بـنـد گـران سـیـلـاب رادیـوانـه تـراز دل پـرشـکـوه این بـی زبـان غـافـل مـبـاش
از خــرام تــوســت آب روشـن ایـن لـالـه زاراز شـهیدان خـود ای سـرو روان غـافل مبـاش
می خورد گوهر بـه چشم تنگ آخر رشته رااز دل بـیـتـاب ای نـازک مـیـان غـافـل مـبــاش
وقت بی برگی کرم بابینوایان خوشنماستدر خـزان ازبـلبـلان ای بـاغـبـان غـافـل مبـاش
حـلقه گرداب،کشتـی را کند سـرگشتـه تـرچـون بـگردد بـر مرادت آسـمان غـافـل مبـاش
یاد یوسف ساکن بـیت الحزن رازنده داشتدر قفس صـائب ز فکر بـوسـتـان غافل مبـاش

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج