فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٧٠٦: اگر سرمست اگر مخمور باشم

اگر سـرمسـت اگر مخـمور بـاشـممهل کـز مـجـلـس تـو دور بـاشـمرخــم از قــبــلــه جــان نـور گــیـردچـو بــا یـاد تــو انـدر گـور بــاشـمقـرارم کـی بــود…

اگر سـرمسـت اگر مخـمور بـاشـممهل کـز مـجـلـس تـو دور بـاشـم
رخــم از قــبــلــه جــان نـور گــیـردچـو بــا یـاد تــو انـدر گـور بــاشـم
قـرارم کـی بــود خـود در تــک گـورچـو بـر دمـگـاه نفـخ صـور بـاشـم
صـد افـسـنـتـین و داروهـای نـافـعتویی جان را چو من رنجور بـاشم
شـوم شـیـرین ز لـطـف گـوهـر تـواگر چـون بـحر تـلخ و شور بـاشم
اگر غـم همچـو شـب عـالم بـگیردبـرآ ای صـبـح تـا مـنـصـور بـاشـم
تــویــی روز و مــنــم اســتــاره روزعـجـب نبـود اگـر مشـهور بـاشـم
بـه مـن شـادند جـمـلـه روزجـویانچو پیش آهنگ چون تو نور باشم
مـرا مـخـمور می داری نه از بـخـلولی تـا سـاکن و مسـتـور بـاشم
بـدان مستـور می داری چو حوتـمکه تـا از عـقـربـت مهجـور بـاشـم
چه غم دارم ز نیش عقرب ای ماهچـو غرق شهد چون زنبـور بـاشم
خـمش کردم ولیکن عشق خواهدکه پیش زخمه اش طنبـور بـاشم

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج