فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٦٧: امروز مرده بین که چه سان زنده می شود

امـروز مـرده بـین کـه چـه سـان زنـده مـی شـودآزاد سـرو بـین که چـه سـان بـنده می شودپــوسـیـده اسـتـخـوان و کـفـن هـای مـرده بــیـنکز روح و علم و عشـق…

امـروز مـرده بـین کـه چـه سـان زنـده مـی شـودآزاد سـرو بـین که چـه سـان بـنده می شود
پــوسـیـده اسـتـخـوان و کـفـن هـای مـرده بــیـنکز روح و علم و عشـق چـه آکنده می شـود
آن حــلــق و آن دهـان کــه دریـدســت در لــحــدچـون عـندلیب مسـت چـه گوینده می شـود
آن جان به شیشه ای که ز سوزن همی گریختجـان را بـه تـیغ عشـق فروشـنده می شـود
بــســیـار دیـده ای کـه بــجــوشــد ز ســنـگ آباز شهد شیر بین که چه جوشنده می شود
امـروز کـعـبـه بـین کـه روان شـد بـه سـوی حـاجکـز وی هـزار قـافــلـه فــرخــنـده مـی شــود
امـروز غـوره بــیـن کـه شـکـر بــســت از نـشــاطامـروز شـوره بـین کـه چـه روینده مـی شـود
مـی خــنـد ای زمـیـن کــه بــزادی خــلـیـفــه ایکـز وی کلوخ و سـنگ تـو جـنبـنده می شـود
غــم مــرد و گــریـه رفــت بــقــای مـن و تــو بــادهر جـا که گریه ایست کنون خنده می شود
آن گــلــشــنــی شــکــفــت کــه از فــر بـــوی اوبـی داس و تـیش خـار تـو بـرکنده می شـود
پــایـنــده گــشــت خــضــر کــه آب حــیــات دیــدپـاینـده گـشـت و دید کـه پـاینـده مـی شـود
پــــایـــنـــده عـــمـــر بــــاد روان لـــطـــیـــف مـــاجـان را بـقاسـت تـن چـو قبـا ژنده می شود
خـاموش و خـوش بـخـسـپ در این خـرمن شـکـرزیـرا شــکـر بــه گـفـت پــراکـنـده مـی شـود
مــن خــامــشــم ولــیـک ز هـیـهــای طــوطــیـانهم نیشـکـر ز لـطـف خـروشـنـده مـی شـود

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج