فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 مرداد 1403

شماره ٦٧٣: سرد شد دست و دعا صبح به یک خندیدن

سرد شد دست و دعا صبح به یک خندیدنروح را گـرم کـنـد خـنده بـه دل دزدیدنخـاطر جـمع و پـریشان نظری هیهات استشانه زلف حواس است پریشان دیدندیدن بـحـر بـه پ…

سرد شد دست و دعا صبح به یک خندیدنروح را گـرم کـنـد خـنده بـه دل دزدیدن
خـاطر جـمع و پـریشان نظری هیهات استشانه زلف حواس است پریشان دیدن
دیدن بـحـر بـه پـوشیدن چـشمی بـندسـتچـشم هر چـند ز دریا نتـوان پـوشیدن
رزق هـر چـنـد کـه چـون سـیل بـهـاران آیـدآســیـا را نـشــود ســنـگ ره نـالـیـدن
پـوسـت پـوشـیده بـه جـولانگه لیلی رفـتـمدر ره عـشـق ز مجـنون نتـوان لنگـیدن
صائب از پـیچ و خـم زلف سـخـن مویی شداینـقـدر نیز نـبـاید بـه سـخـن پـیچـیدن

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج