تـویی نقشـی که جـان ها بـرنتـابـدکه قـند تـو دهان ها بـرنتـابـدجـهان گر چـه که صـد رو در تـو داردجـمالت را جـهان ها بـرنتـابـدروان گشتند جان ها سوی عش…
تـویی نقشـی که جـان ها بـرنتـابـد | که قـند تـو دهان ها بـرنتـابـد |
جـهان گر چـه که صـد رو در تـو دارد | جـمالت را جـهان ها بـرنتـابـد |
روان گشتند جان ها سوی عشقت | که با عشقت روان ها برنتابد |
درون دل نـهـان نـقـشـیـسـت از تــو | که لطفش را نهان ها برنتابـد |
چـو خـلوتـگاه جـان آیی خـمش کـن | که آن خلوت زبـان ها بـرنتابـد |
بــدو نـیـک ار بــبـیـنـی نـیـک نـبــود | از آن بـگذر کـز آن ها بـرنتـابـد |
بـگـو تـو نـام شـمـس الـدیـن تـبـریـز | که نامش را نشان ها برنتابـد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج