بـه جـز خـالش که خـط عـنبـرین فـام آورد بـیرونکدامین دانه را دیدی ز خـود دام آورد بـیرون؟ز خــط عــنـبــریـن یـار روشــن شــد چــراغ مــنز ظـلـمـت اخـ…
بـه جـز خـالش که خـط عـنبـرین فـام آورد بـیرون | کدامین دانه را دیدی ز خـود دام آورد بـیرون؟ |
ز خــط عــنـبــریـن یـار روشــن شــد چــراغ مــن | ز ظـلـمـت اخـتـر پـروانـه را شـام آورد بـیـرون |
ز شـکرخـنده زهر چـشـم خـوبـان کم نمی گردد | کـه نتـواند شـکـر تـلخـی ز بـادام آورد بـیرون |
بـه همواری تـوان سـنگین دلان را مهربـان کـردن | که موم از چرب نرمی از نگین نام آورد بیرون |
گرانسنگ است تمکین تو، ورنه جذب شوق من | ز کـوه قـاف عـنـقـا را بــه ابــرام آورد بــیـرون |
غـریـقـی را بــرون مـی آرد از دریـای بــی پـایـان | مرا هر کس که از فکر سـرانجـام آورد بـیرون |
مکن زین بـیش بـی پروایی ای صیاد سنگین دل | که از بـی تابیم وقت است پر دام آورد بیرون |
ز دولـت تـشـنـه خـون رعـیـت مـی شـود ظـالـم | زبــان تـیـغ را سـیـرابــی از کـام آورد بــیـرون |
ز مضـمونش نشـد آگاه عـقـل خـرده بـین صـائب | مگـر پـیر مغـان سـر از خـام جـام آورد بـیرون |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج